اسلام و گیاهخواری (قسمت دوم)



در قسمت قبل تعدادی از آیات را خواندید و سفارش ادیان و توجه به طبیعت و خوراک گیاهی


اکنون به اسلام و حقوق حیوانات می پردازیم


می بینید که قرآن با بخشندگی و مهربانی و رحمانیت شروع می شود



محمد (ص):


أبْصَرَ ناقَةً مَعْقولَةً و علَیها جِهازُها: أینَ صاحِبُها؟ مُروهُ فلْیَسْتعِدَّ غَدا للخُصومَةِ

 وقتى ماده شترى را دید که زانویش بسته شده و بارش همچنان بر پشت اوست فرمود : صاحب او کجاست؟ به او بگویید خودش را براى شکایت این شتر آماده کند.


( بحار الأنوار: ۷/۲۷۶/۵۰ )




محمد (ص):


 و لا تَتَّخِذوها کَراسِیَّ لأحادیثِکُم فی الطُّرُقِ و الأسْواقِ، فَرُبَّ مَرْکوبَةٍ خَیرٌ مِن راکِبِها و أکْثَرُ ذِکْرا للّه ِ تبارکَ و تعالى مِنهُ.


و حیوانات را کرسى خطابه و صحبتهاى خود در کوچه ها و بازارها نکنید؛ زیرا بسا مرکوبى که از سوارش بهتر و بیشتر از او به یاد خداوند باشد.


( کنز العمّال : ۲۴۹۵۷ )



محمد (ص):


لَو غُفِرَ لَکُم ما تَأتونَ إلى البَهائِم لَغُفِرَ لَکُم کَثیرا


 اگر ستمى که به حیوانات مى کنید بر شما بخشیده شود، بسیارى از گناهان شما بخشوده شده است.


( کنز العمّال : ۲۴۹۷۳ )



محمد (ص):


لاَ تَتَّقی اللّه َ فی هذهِ البَهیمَةِ الّتی مَلّکَکَ اللّه ُ تعالى إیّاها ؟! فإنّهُ شَکا إلَیّ أنّکَ تُجیعُهُ و تُدْئبُهُ


آیا درباره این بى زبان، از خدا نمى ترسى؟! او از درد و رنجى که به وى مى رسانى نزد من شکایت کرد.


( کنز العمّال : ۲۴۹۸۲ )



محمد (ص)  :


 لَعنَ اللّه ُ مَن مَثَّلَ بالحَیوانِ.


 لعنت خدا بر کسى که حیوانى را مُثْله کند


( کنز العمّال : ۲۴۹۷۱ )




صادق (ع) :


  أنّه سَمِعَ رجُلاً یَلعَنُ بَعیره، فقال : ارجِعْ، و لا تَصْحَبْنا على بَعیرٍ مَلْعونٍ


 رسول شنید که مردى شتر را لعنت مى کند، فرمود : برگرد، با شتر لعنت شده همراه ما نیا.


( دعائم الإسلام : ۱/۳۴۷ )




 عن اُمِّ کُلثوم فی حدیثِ وَفاةِ أبیها أمیرِ المؤمنین : ··· ثُمّ نَزلَ إلى الدّارِ ، و کانَ فی الدّارِ إوَزٌّ قد اُهدِیَ إلى أخی الحسینِ علیه السلام ، فلَمّا نَزَلَ خَرَجْنَ وَراءَهُ و رَفْرَفْنَ وَصِحْنَ فی وَجْهِهِ،  ثُمّ قالَ: یا بُنَیّةُ ، بحَقّی علَیکِ إلاّ ما أطْلَقْتِیهِ؛ فقد حَبسْتِ ما لَیس لَهُ لسانٌ و لا یَقْدِرُ على الکلامِ إذا جاعَ أو عَطِشَ، فأطْعِمیهِ و اسْقِیهِ و إلاّ خَلِّی سبیلَهُ یأکُل مِن حَشائشِ الأرضِ.


در حدیث رحلت امیر المومنین 

ام کلثوم گفت: در حیاط خانه چند غاز بود که به برادرم حسین (ع) هدیه شده بود، غازها دنبال امام به راه افتادند و پَر و بال مى زدند و رو به روى ایشان فریاد مى کردند.

 سپس امام فرمود: دخترم ! به حقّى که مرا بر توست سوگند، این حیوانات را آزاد کن. تو چیزى را نگه داشته اى که زبان ندارد و نمى تواند بگوید گرسنه است یا تشنه. یا آنها را آب و غذا بده، یا آزادشان کن که از علفهاى زمین بچرند.


( بحار الأنوار : ۴۲/۲۷۸ )



محمد (ص):


 لا تَضْرِبوا الدَّوابَّ على وُجوهِها، فإنَّها تُسَبِّحُ بحَمْدِ اللّه 

 به صورت حیوانات نزنید؛ زیرا آنها حمد و تسبیح خدا مى گویند.


( الکافی ۶/۵۳۸/۴، الخصال ۶۱۸/۱۰ )



محمد (ص):


وقتى الاغى را دید که صورتش را داغ نهاده اند فرمود:


مَا بَلَغَکُم أنّی لَعَنْتُ مَن وَسَمَ البَهیمَةَ فی وَجْهِها أو ضَرَبَها فی وَجْهِها؟! 

 مگر نشنیده اید که من لعنت کرده ام آن کسى را که صورت حیوان را داغ بنهد، یا بر صورت آن تازیانه زند؟


( التاج الجامع للاُصول : ۴/۳۵۱ )





حسین (ع) یکبار تازیانه بر شتر نزد


( کتاب من لا یحضره الفقیه ۲/۲۹۳/۲۴۹۴ )




محمد (ص) :


غُفِرَ لامْرأةٍ مُومِسَةٍ مرَّتْ بکلبٍ على رأسِ رَکِیٍّ یَلْهَثُ کادَ یَقْتُلُهُ العَطَشُ، فنَزَعَتْ خُفَّها فأوْثَقَتْهُ بخِمارِها فنَزَعَتْ لَهُ مِن الماءِ، فغُفِرَ لَها بذلکَ 


زنى که معاشقه گر بود، سگى را دید که بر سر چاهى له له مى زند و کم مانده است از تشنگى بمیرد. او کفش خود را در آورد و آن را به پارچه ای بست و به وسیله آن از چاه آب کشید و به آن حیوان داد و به سبب این کار آمرزیده شد.


( کنز العمّال: ۴۳۱۱۶)


 


صادق (ع)  :


 إنّ امرأة عُذِّبَتْ فی هِرّةٍ رَبَطتْها حتّى ماتَتْ عَطَشا 

 زنى به سبب آن که گربه اى را بسته بود تا از تشنگى مرد، به عذاب گرفتار آمد


( مکارم الأخلاق : ۱/۲۸۰/۸۶۴)



صادق (ع) :


اعتیاد به خوردن گوشت بد است و چون عادت به شراب است


(بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۶۹، ح۵۷)


محمد (ص) :


هر کس چهل روز پیوسته گوشت بخورد، سنگ دل می شود


(بحارالانوار، ۶۲، ص ۲۹۴)


صادق (ص) :


به کسانی که گوشت می خوردند گفت: در هفته یکبار بیشتر گوشت نخورید و خود و فرزندانتان را به آن عادت ندهید که چون شراب است


(الاصول الستة العشر ص۱۲)